پیشنهاد کاربران

<hr> مترادف عمده فروش : کلی فروش <hr> متضاد عمده فروش : جرئی فروش <hr> برابر پارسی : کلان فروش

مترادف عمده فروش : کلی فروش متضاد عمده فروش : جرئی فروش برابر پارسی : کلان فروش

عمده فروش

عمده فروشی

<hr> مترادف عمدی : به عمد، تعمد <hr> برابر پارسی : خود خواسته

مترادف عمدی : به عمد، تعمد برابر پارسی : خود خواسته

عمدی

<hr> مترادف عمر : حیات، روزگار، زندگی، زندگانی، زاد، سن <hr> برابر پارسی : زندگانی، زندگی، زیوِش، سال

مترادف عمر : حیات، روزگار، زندگی، زندگانی، زاد، سن برابر پارسی : زندگانی، زندگی، زیوِش، سال

عمر

عمر امیه

عمر باختن

عمر بن خطاب

عمر بن عبدالعزیز

عمر حقیقی

عمر خیام

عمر دراز

عمر زود می گذرد

عمر سپردن

عمر لنفوسیت

عمر مدید

عمر معدی کرب

عمر و زندگی

<hr> برابر پارسی : سال داشتن، زیستن، زندگی کردن

برابر پارسی : سال داشتن، زیستن، زندگی کردن

عمر کردن

عمر کوردها طولانی باد

عمر گران مایه

عمرا

عمرات

عمرام

<hr> مترادف عمران : آبادانی، آبادسازی، آبادی، توسعه، رونق، عمارت <hr> متضاد عمران : خرابی <hr> برابر پارسی : آبادانی، آبادی، سازندگی

مترادف عمران : آبادانی، آبادسازی، آبادی، توسعه، رونق، عمارت متضاد عمران : خرابی برابر پارسی : آبادانی، آبادی، سازندگی

عمران

عمرباعزت

عمربانو

عمرخیام نیشابوری

عمرم

عمرمل

عمرنا

عمره

عمره القضاء

عمرو اباد

عمروالقیس

عمرور

عمری

<hr> مترادف عمق : ته، ژرفا، ژرفنا، غور، کنه، گودی <hr> برابر پارسی : ژرفا، گودی، ته، بن

مترادف عمق : ته، ژرفا، ژرفنا، غور، کنه، گودی برابر پارسی : ژرفا، گودی، ته، بن

عمق

عمق اب زیر ته کشتی

عمق داخل کشتی

عمق دفاعی

عمق یاب

عمق یاب دستی

عمق یابی

<hr> مترادف عمل : ادا، ارتکاب، اقدام، پیشه، حرفه، رفتار، شغل، فعل، کار، کردار، وظیفه <hr> برابر پارسی : کنش، کار، کردار

مترادف عمل : ادا، ارتکاب، اقدام، پیشه، حرفه، رفتار، شغل، فعل، کار، کردار، وظیفه برابر پارسی : کنش، کار، کردار

واژه های حرف "ع" - پیشنهاد کاربران