پیشنهاد کاربران

نهض

<hr> مترادف نهضت : اغتشاش، انقلاب، جنبش، حرکت، خیزش، شورش، غائله، قیام <hr> برابر پارسی : جنبش

مترادف نهضت : اغتشاش، انقلاب، جنبش، حرکت، خیزش، شورش، غائله، قیام برابر پارسی : جنبش

نهضت

نهضت اباد

نهضت ترجمه

نهضت طرفداری حقوق زنان

نهضت مختار ثقفی

نهضت مشروطه

نهظت

نهفت

<hr> مترادف نهفتن : اختفا، پنهان کردن، پوشاندن، پوشیدن، مخفی کردن، نهان کردن <hr> متضاد نهفتن : افشا، فاش کردن

مترادف نهفتن : اختفا، پنهان کردن، پوشاندن، پوشیدن، مخفی کردن، نهان کردن متضاد نهفتن : افشا، فاش کردن

نهفتن

<hr> مترادف نهفته : پنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان <hr> متضاد نهفته : آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا

مترادف نهفته : پنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان متضاد نهفته : آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا

نهفته

نهفتگی

نهفتگی اجتماعی

نهلا

نهلد

نهلشت

نهله

نهلیچه

نهمین شاهکار هراکلس

نهمین شاهکار هرکول

نهنج

نهنجه

نهند

<hr> مترادف نهنگ : تمساح، وال

مترادف نهنگ : تمساح، وال

نهنگ

نهنگ ازمای

نهنگ اسا

نهنگ دریائی شمالگان

نهنگ شکار

نهنگ صورت فلکی که عرب قیطس گویند

نهنگ عنبر

نهنگ عنبر به عربی حوت عنبر به فرانسه کاشالوت به انگلیسی اسپرم وال به المانی پوت وال

نهنگ های خرسی

نهنگی

نهوار

نهواره

نهوج

<hr> مترادف نهوض : رحلت، عزیمت، کوچ، جنبش، حرکت، نهضت

مترادف نهوض : رحلت، عزیمت، کوچ، جنبش، حرکت، نهضت

نهوض

نهوه

نهچیر

<hr> مترادف نهی : بازداشت، جلوگیری، منع، بازداشتن، نهی کردن <hr> متضاد نهی : امر <hr> برابر پارسی : بازداری، پیشگیری، ناروادانستن

مترادف نهی : بازداشت، جلوگیری، منع، بازداشتن، نهی کردن متضاد نهی : امر برابر پارسی : بازداری، پیشگیری، ناروادانستن

نهی

نهی از رفتن

نهی از منکر

نهی شده

نهی مغز

نهی منکر

نهی کردن

<hr> مترادف نهیب : بانگ، داد، فریاد، نعره، بیم، ترس، وحشت، هراس، سطوت، عظمت، هیبت

مترادف نهیب : بانگ، داد، فریاد، نعره، بیم، ترس، وحشت، هراس، سطوت، عظمت، هیبت

واژه های حرف "ن" - پیشنهاد کاربران