گشادن

گشادن گوهر از نهفت

<hr> مترادف گشاده : رحب، فراخ، گشاد، مبسوط، منبسط، وسیع، باز، مفتوح <hr> متضاد گشاده : بسته

مترادف گشاده : رحب، فراخ، گشاد، مبسوط، منبسط، وسیع، باز، مفتوح متضاد گشاده : بسته

<hr> مترادف گشاده رو : بانشاط، بشاش، تازه رو، خندان، خوش خلق، خوشرو <hr> متضاد گشاده رو : بدخو، گرفته

مترادف گشاده رو : بانشاط، بشاش، تازه رو، خندان، خوش خلق، خوشرو متضاد گشاده رو : بدخو، گرفته

<hr> مترادف گشادگی : فراخی، گنجایش، وسعت

مترادف گشادگی : فراخی، گنجایش، وسعت

<hr> مترادف گشادی : فراخنا، فراخی، وسعت <hr> متضاد گشادی : تنگی، ضیق

مترادف گشادی : فراخنا، فراخی، وسعت متضاد گشادی : تنگی، ضیق

<hr> مترادف گشایش : افتتاح، باز، سعه، فرج، تسخیر، فتح، حل <hr> متضاد گشایش : انسداد

مترادف گشایش : افتتاح، باز، سعه، فرج، تسخیر، فتح، حل متضاد گشایش : انسداد

<hr> مترادف گشت : تفرج، تفریح، تماشا، سیاحت، سیر، گردش، گشتن، هواخوری، پاسبانی، تبدیل، تغییر، تفحص، جست وجو

مترادف گشت : تفرج، تفریح، تماشا، سیاحت، سیر، گردش، گشتن، هواخوری، پاسبانی، تبدیل، تغییر، تفحص، جست وجو

<hr> مترادف گشت وگذار : تفرج، تماشا، سیاحت، سیر، گردش

مترادف گشت وگذار : تفرج، تماشا، سیاحت، سیر، گردش