biocrust

biocultural anthropology

biodata

biodefence

biodegrable

<hr> (در مورد کالا و فضولات و غیره) تلاشی پذیر توسط عمل میکروبی، زیست فروپاش

(در مورد کالا و فضولات و غیره) تلاشی پذیر توسط عمل میکروبی، زیست فروپاش

biodegradable

biodegradation

biodegrade

biodeterioration

biodiesel

biodigester

biodistribution

biodiverse

<hr> (تنوع گیاهان و جانداران ناحیه یا محیط بخصوصی) زیست چند گونی، گوناگونی زیستی

(تنوع گیاهان و جانداران ناحیه یا محیط بخصوصی) زیست چند گونی، گوناگونی زیستی

biodiversity

biodivesity

<hr> (دانش مربوط به تبدیل مواد غذایی و نور آفتاب و غیره به کارمایه ی مفید توسط گیاهان و جانوران) زیست کارمایه شناسی

(دانش مربوط به تبدیل مواد غذایی و نور آفتاب و غیره به کارمایه ی مفید توسط گیاهان و جانوران) زیست کارمایه شناسی

bioenergetics

bioenergy

bioengineered

<hr> (دانش به کار گیری روش های مهندسی و تکنولوژی برای حل مسائل پزشکی و زیست شناسی) مهندسی زیست شناسی، زیست مهندسی

(دانش به کار گیری روش های مهندسی و تکنولوژی برای حل مسائل پزشکی و زیست شناسی) مهندسی زیست شناسی، زیست مهندسی

bioengineering

bioenvironmental

<hr> (داروسازی - قدرت نسبی داروها و میزان نسبی مصرف آنها) زیست برابری (bioequivalency هم می گویند)

(داروسازی - قدرت نسبی داروها و میزان نسبی مصرف آنها) زیست برابری (bioequivalency هم می گویند)

bioequivalence

bioequivalent

<hr> فرسودگى زیستى زیست شناسى : فرسایش زیستى

فرسودگى زیستى زیست شناسى : فرسایش زیستى

bioerosion

bioethanol

bioethic

biofabrication

biofacial

<hr> زیست شناسى : رخساره زیستى

زیست شناسى : رخساره زیستى

biofacies

biofacies map

biofertilizer

biofield

biofilm

biofiltration

bioflocculation

biofog

biofortification

biofouling

biofriendly

biofuel

biofumigation

<hr> (گاز قابل مصرف به عنوان سوخت که از تخمیر فضولات حاوی مواد آلی به دست می آید) بیوگاز، زیست گاز

(گاز قابل مصرف به عنوان سوخت که از تخمیر فضولات حاوی مواد آلی به دست می آید) بیوگاز، زیست گاز

biogas

<hr> <b>معنی</b> : پیدایش حیات، زیست زاد، تکامل حیات، سیر تکامل زندگی <hr> <b>معانی دیگر</b> : (این اصل: سازواره های زنده فقط از دیگر سازواره های زنده که مشابه با آنها هستند ناشی می شوند) زیست زایی

معنی : پیدایش حیات، زیست زاد، تکامل حیات، سیر تکامل زندگی معانی دیگر : (این اصل: سازواره های زنده فقط از دیگر سازواره های زنده که مشابه با آنها هستند ناشی می شوند) زیست زایی

واژه های حرف "b" - پیشنهاد کاربران