microfinance

microfissuring

microflora

microfluidic

microfluidic controlled stem cell regionalisation

microfluidics

microfollicular adenoma

<hr> (واژه ی کلی برای میکروفیش یا میکروفیلم یا هر متن یا عکس کوچک شده) ریز دیس، میکروفرم، ریز ورقه

(واژه ی کلی برای میکروفیش یا میکروفیلم یا هر متن یا عکس کوچک شده) ریز دیس، میکروفرم، ریز ورقه

microform

microfouling

microfoundations

microgametocyte

microgenia

microglia

micrognathia

micrognathozoa

microgravity

microgreens

microgrid

microgrids

microhabitats

microhistory

microinsurance

microkernel

microlaterolog

microlearning

microlight

microlight aircraft

microlite microlith

microliter

microloan

microlog

micromachined

micromanage

micromanagement

micromanaging

micromanipulator

micromechanics

micromineral

micromort

microneedle patches

<hr> (به صورت ذرات بسیار ریز به قطر چند میکرون درآوردن) میکرونی کردن، بصورت ذرات ریز وپودر مانند در اوردن

(به صورت ذرات بسیار ریز به قطر چند میکرون درآوردن) میکرونی کردن، بصورت ذرات ریز وپودر مانند در اوردن

micronize

<hr> (انواع عناصر شیمیایی مانند آهن که به مقدار بسیار کم برای رشد سازواره مورد نیاز هستند) ریز خوراک، خرد خوراک، ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست مثل ویتامین ها

(انواع عناصر شیمیایی مانند آهن که به مقدار بسیار کم برای رشد سازواره مورد نیاز هستند) ریز خوراک، خرد خوراک، ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست مثل ویتامین ها

micronutrient

micronutrients

microorganic

<hr> <b>معنی</b> : جانوران کوچک و میکروسکپی، ریزجاندار <hr> <b>معانی دیگر</b> : ریز سازواره (مانند ترکیزه ها و ویروس ها و تک یاخته ها)، ریز زیوی، ریز اندامگان، میکرب، باکتری

معنی : جانوران کوچک و میکروسکپی، ریزجاندار معانی دیگر : ریز سازواره (مانند ترکیزه ها و ویروس ها و تک یاخته ها)، ریز زیوی، ریز اندامگان، میکرب، باکتری

واژه های حرف "m" - پیشنهاد کاربران