ابشاری در گرگان

ابشاری در گویان

ابشاری معروف در هند

ابشتن

<hr> مترادف ابشخور : ( آبشخور ) آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل، روزی، قسمت، نصیب، تقدیر، سرنوشت، مشرب، مقام، منزل، موطن

مترادف ابشخور : ( آبشخور ) آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل، روزی، قسمت، نصیب، تقدیر، سرنوشت، مشرب، مقام، منزل، موطن

ابشخور

ابطال کردن

ابفشان مصنوعی

ابلاغ پیام

<hr> مترادف ابله : ( آبله ) تاول، تبخال، تبخاله | احمق، بی شعور، بی عرضه، بی عقل، پخمه، خل، رعنا، ساده، سفیه، کالیوه، کانا، کم عقل، کم هوش، کودن، گاوریش، گول، نادان، هزاک <hr> برابر پارسی : نادان، نابخرد، پخمه، سبک سر، سبک سر، کودن، گول

مترادف ابله : ( آبله ) تاول، تبخال، تبخاله | احمق، بی شعور، بی عرضه، بی عقل، پخمه، خل، رعنا، ساده، سفیه، کالیوه، کانا، کم عقل، کم هوش، کودن، گاوریش، گول، نادان، هزاک برابر پارسی : نادان، نابخرد، پخمه، سبک سر، سبک سر، کودن، گول

ابله

ابله ای که در اثر سوختن روی پوست می زند

ابله سوختی

ابله فرنگی

ابله و احمق

ابله و بی عقل

<hr> مترادف ابلهی : احمقی، بلاهت، حماقت، سفاهت، کم عقلی، نادانی <hr> متضاد ابلهی : عاقلی

مترادف ابلهی : احمقی، بلاهت، حماقت، سفاهت، کم عقلی، نادانی متضاد ابلهی : عاقلی

ابلهی

<hr> مترادف ابونمان : ( آبونمان ) اشتراک <hr> برابر پارسی : ( آبونمان ) هم بستانه

مترادف ابونمان : ( آبونمان ) اشتراک برابر پارسی : ( آبونمان ) هم بستانه

ابونمان

<hr> مترادف ابکی : ( آبکی ) آبدار، آبگین، تنک، روان، مایع <hr> متضاد ابکی : ( آبکی ) جامد

مترادف ابکی : ( آبکی ) آبدار، آبگین، تنک، روان، مایع متضاد ابکی : ( آبکی ) جامد

ابکی

ابکی و وارفته

ابگوشت اصیل ایرانی

ابگوشت ساده

ابگوشت سبزی

ابگوشت شکمبه

<hr> مترادف ابگیر : ( آبگیر ) برکه، برم، تالاب، غدیر، استخر، حوض، مرداب

مترادف ابگیر : ( آبگیر ) برکه، برم، تالاب، غدیر، استخر، حوض، مرداب

ابگیر

ابگیر عمیق

ابگیر و تالاب

ابگیر یا تالاب یا حوض

<hr> مترادف ابگینه : ( آبگینه ) آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت، شیشه، بلور، تیغ، الماس

مترادف ابگینه : ( آبگینه ) آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت، شیشه، بلور، تیغ، الماس

ابگینه

ابی تیره

ابی سیر

<hr> مترادف ابیار : ( آبیار ) آب بان، آب پا، میراب

مترادف ابیار : ( آبیار ) آب بان، آب پا، میراب

ابیار

ابیاری

ابیاری زمستانی

ابیاز

ابیز

<hr> برابر پارسی : ( آتاشه ) وابسته | پیوست

برابر پارسی : ( آتاشه ) وابسته | پیوست

واژه های حرف "ا" - جدول کلمات