بانگ شغال

بانگ قمری

بانگ مهیب

بانگ موذن

بانگ نمار

بانگ نماز

بانگ و اهنگ

بانگ و اواز

بانگ و اواز بلند

بانگ و صوت

بانگ و غریو

بانگ و فریاد

بانگ و فریاد کردن

بانگ و ندا

بانگ وزغ

بانگ چوپان

بانگ کبوتر

بانگ یا اواز یا فریاد

<hr> مترادف بانی : بنیان گذار، پایه گذار، موسس، باعث، مورث، عامل، سازنده

مترادف بانی : بنیان گذار، پایه گذار، موسس، باعث، مورث، عامل، سازنده

بانی

بانی باغ شاهزاده ماهان

بانی ترکیه

بانی زبان اسپرانتو

بانی شعر نو

بانی صلیب سرخ جهانی

بانی فرانسوی هندسه تحلیلی

بانی مذهب بودا

بانی مذهب پروتستان

باهار

باهاما

<hr> مترادف باهر : آشکار، بارز، پیدا، معلوم، نمایان، درخشان، تابان، روشن <hr> متضاد باهر : ناپیدا

مترادف باهر : آشکار، بارز، پیدا، معلوم، نمایان، درخشان، تابان، روشن متضاد باهر : ناپیدا

باهر

باهم دعوا کردن

باهم شریک شدن

باهوش و زرنگ

باهوش و زیرک

باهوش و عاقل

باهوش یا زرنگ

باهوش یا زیرک

باهک

<hr> مترادف باور : اعتقاد، ایقان، ایمان، عقیده، باورداشت، برداشت، پذیرش، قبول، زعم، گمان

مترادف باور : اعتقاد، ایقان، ایمان، عقیده، باورداشت، برداشت، پذیرش، قبول، زعم، گمان

باور

باور به خدای یگانه یا ایزدی که همه چیز و همه پدیده ها را افریده یا دربر می گیرد

باور قلبی

باور و یقین

<hr> مترادف باور کردن : ایمان آوردن، پذیرفتن، راست پنداشتن، قبول کردن ، اعتقاد داشتن، ایمان داشتن، باورداشتن، عقیده داشتن <hr> متضاد باور کردن : نپذیرفتن

مترادف باور کردن : ایمان آوردن، پذیرفتن، راست پنداشتن، قبول کردن ، اعتقاد داشتن، ایمان داشتن، باورداشتن، عقیده داشتن متضاد باور کردن : نپذیرفتن

باور کردن

باوراندن چیزی

باوفای حیوانات

باوفای پاچه گیر

باوقار و وزین

<hr> مترادف باکتری : باسیل، موجود ذره بینی، میکرب

مترادف باکتری : باسیل، موجود ذره بینی، میکرب

باکتری

جدول کلمات

واژه های حرف "ب" - جدول کلمات