اصطلاح امریکایی

اصطلاح خاص

اصطلاح عامیانه

اصطلاح عوامانه

اصطلاح محلی

اصطلاح پیش پا افتاده و مرسوم

اصطلاح یونانی

اصطلاحات خاص

اصطلاحات خاص انگلیس

اصطلاحات علمی یا فنی

اصطلاحات مخصوص یک صنف

اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته

اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی

اصطلاحی

<hr> مترادف اصطکاک : سایش، مالش، برخورد، تلاقی <hr> برابر پارسی : سایش، مالش

مترادف اصطکاک : سایش، مالش، برخورد، تلاقی برابر پارسی : سایش، مالش

اصطکاک

اصطکاک داشتن

اصطکاک و مبارزات داخلی

اصطکاک پیدا کردن

اصطکاکی

<hr> مترادف اصغا : استماع، شنود، شنیدن، گوش فرادادن

مترادف اصغا : استماع، شنود، شنیدن، گوش فرادادن

اصغا

اصغر

اصفر

<hr> مترادف اصل : اساس، بن، بنیاد، بیخ، پایه، جوهر، ذات، ریشه، سرشت، شالوده، طبیعت، عین، فطرت، کنه، گوهر، لب، مایه، مبدا، منبع، منشا، نژاد، نسب <hr> برابر پارسی : بنیاد، بن، ریشه، پایه، نهاد، آغازه، بیخ

مترادف اصل : اساس، بن، بنیاد، بیخ، پایه، جوهر، ذات، ریشه، سرشت، شالوده، طبیعت، عین، فطرت، کنه، گوهر، لب، مایه، مبدا، منبع، منشا، نژاد، نسب برابر پارسی : بنیاد، بن، ریشه، پایه، نهاد، آغازه، بیخ

اصل

اصل اتش

اصل احتراق

اصل استرداد مجرمین

اصل بنیاد

اصل حقوقی

اصل دولت ائتلافی

اصل ریشه

اصل شکایت

اصل عمده و اساسی

اصل عمومی

اصل عمومیت

اصل غصه

اصل قانونی

اصل ماده

اصل متممیت

اصل مخالف

اصل موضوع

اصل موضوعه

اصل نخستین

اصل و سرچشمه

<hr> برابر پارسی : گوهر

اصل و نسب

اصل کلی

اصل یا منشاء عقل عالم وجود

<hr> مترادف اصلا : ابداً، اساساً، مطلقاً، هرگز، هیچ، هیچگاه، هیچوقت <hr> برابر پارسی : هرگز، براستی، از آغاز

مترادف اصلا : ابداً، اساساً، مطلقاً، هرگز، هیچ، هیچگاه، هیچوقت برابر پارسی : هرگز، براستی، از آغاز

اصلا

اصلا ح مسیر زندگی

مترادف و متضاد

واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد