اره ماهی

اره مخصوص برش طولی چوب

اره مدور

اره منبت کاری

اره منبت کاری اره مویی

اره مویی

اره نواری

اره کردن

اره کش

ارواح اموات

<hr> مترادف ارواره : ( آرواره ) فک

مترادف ارواره : ( آرواره ) فک

ارواره

ارواره ای

ارواره زیرین

ارواره زیرین پرنده

<hr> برابر پارسی : ( آروغ ) باد گلو

برابر پارسی : ( آروغ ) باد گلو

اروغ

اروغ زدن

<hr> مترادف اروند : حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ، جادو، چشم بندی، سحر، حسرت، غبطه، تند، جلد، چالاک، فرز، جاه، حشمت، شکوه، شوکت

مترادف اروند : حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ، جادو، چشم بندی، سحر، حسرت، غبطه، تند، جلد، چالاک، فرز، جاه، حشمت، شکوه، شوکت

اروند

اروپایی

اروپایی و اسیایی

اروپاییماب

<hr> مترادف اروین : ( آروین ) آزمایش، آزمون، امتحان، تجربه

مترادف اروین : ( آروین ) آزمایش، آزمون، امتحان، تجربه

اروین

ارک

<hr> مترادف ارکان : اولیا، بزرگان، کارگزاران، اساس، پایه ها، رکن ها <hr> برابر پارسی : پایه ها

مترادف ارکان : اولیا، بزرگان، کارگزاران، اساس، پایه ها، رکن ها برابر پارسی : پایه ها

ارکان

ارکست

ارکست تهیه کردن

<hr> برابر پارسی : همنوازی

ارکستر

ارکستر سمفونی

<hr> مترادف ارگ : حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات

مترادف ارگ : حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات

ارگ

ارگ برقی کوچک

ارگ دستی

ارگ دنده ای

<hr> مترادف ارگان : نشریه، اعضا، پرسنل <hr> برابر پارسی : سازمان

مترادف ارگان : نشریه، اعضا، پرسنل برابر پارسی : سازمان

ارگان

<hr> مترادف ارگانیسم : اعضا، اندام، پیکره <hr> برابر پارسی : اندامواره

مترادف ارگانیسم : اعضا، اندام، پیکره برابر پارسی : اندامواره

ارگانیسم

<hr> مترادف اری : ( آری ) آره، بله، بلی، لبیک، نعم <hr> متضاد اری : ( آری ) خیر، نه

مترادف اری : ( آری ) آره، بله، بلی، لبیک، نعم متضاد اری : ( آری ) خیر، نه

اری

اری بر

اری بردن

اری بردنی

اری برنده زن

اری بری

اری دنده

اری پدری

اری گذاری

اریایی

<hr> مترادف اریب : بخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه | کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب <hr> متضاد اریب : نادان | راست

مترادف اریب : بخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه | کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب متضاد اریب : نادان | راست

واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد