صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
با فکر باز و درست
با قائل شدن
با قاشق برداشتن
با قاعدگی
با قالب بشکل دراوردن
با قایق باری کالا حمل کردن
با قایق حمل کردن
با قدم اهسته رفتن
با قدم تند رفتن
با قدم پیمودن
با قرارداد استخدام کردن
با قشر و پوست پوشاندن
با قصد قبلی
با قطب نما تعیین کردن
با قلاب ماهی گرفتن
با قلاب محکم کردن
با قلع و سرب پوساندن
با قلع یا حلبی پوشاندن
با قید و بند بسته شده
با قید و منگنه محکم بستن
با لاستیک پوشاندن
با لاک جلا دادن
با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
با لب لمس کردن
با لباس تمام رسمی
با لثه جویدن
با لحن خاصی تلفظ کردن
با لغات بیان کردن
با لفافه پوشاندن
با لنگر بستن یا نگاه داشتن
با لهجه مخصوصی صحبت کردن
با لوح سنگ پوشاندن
با لکنت حرف زدن
با لکنت گفتن
با ماده رنگی رنگ کردن
با ماشین تحریر نوشتن
با ماشین خرد کردن
با ماشین رفتن
با ماله پاک کردن
با متانت
با متر اندازه گیری کردن
با مته تونل زدن
با مته سوراخ کردن
با مثال روشن ساختن
با مثال فهمانیدن
با مثال و نمونه نشان دادن
با مداد کشیدن
با مراقب
بیشتر