صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
با چوب فرش کردن
با چوب پا راه رفتن
با چوب پنبه بستن
با چوب پهن کتک زدن
با چوب پوشانیدن
با چوب گردگیری پاک کردن
با چکش زدن
با چکش زدن یا کوبیدن
با چیز نوک تیز سوراخ کردن
با چیز نوک تیز فرو کردن
با چیز پهن و سنگین زدن
با ژست فهماندن
با کارمند مجهز کردن و شدن
با کاغذ دیواری تزئین کردن
با کاغذ پوشاندن
با کالسکه سفر کردن
با کشتی حمل کردن
با کف دست زدن
با کف دست لمس کردن
با کلاهک پوشاندن
با کلنگ زدن
با کلید خاموش کردن
با کلیشه چاپ کردن
با کمر بند بستن
با کمرویی
با کمند بستن
با کمند دستگیر کردن
با کنش کاو بهم پیوستن
با کهنه پاک کردن
با کهنه گرفتن
با کوسن و بالش نرم مزین کردن
با گاز خفه کردن
با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
با گرمای ملایم گرم شدن
با گل اخری رنگ کردن
با گل اراستن
با گل سفید پاک کردن
با گلسنگ پوشاندن
با گلوله برف زدن
با گلوله کمانه دار زدن
با گوشه ء چشم
با گوه شکافتن
با گوه نگاه داشتن
با گوهر اراستن
با گچ خط کشیدن
با گچ سفید کردن
با گچ نشان گذاردن
با گیره نگاهداشتن
بیشتر