صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ت" - مترادف و متضاد
تخلیه کردن
تخلیه کردن شکم
تخم
تخم افشان
تخم افشاندن
تخم اوری
تخم بارور
تخم بزرک
تخم بزرگ
تخم حرام
تخم خوراکی کاج
تخم دادن
تخم دار
تخم راهه
تخم ریختن
تخم ریز
تخم ریزی کردن
تخم شناسی
تخم علف
تخم قارچ
تخم ماهی
تخم ماهی نر
تخم مرغ
تخم مرغی
تخم مرغی شکل
تخم مگس
تخم میکروب
تخم میکروب ریز
تخم پاش
تخم پرنده شناسی
تخم پنبه
تخم چشم
تخم کاشتن
تخم کشی
تخم کشی از جانوران هم تیره
تخم گذار
تخم گذاردن
تخم گذاشتن
تخم گشنیده شده
تخم گیاه فروش
تخمافشانی
تخماق
تخماق یا کلوخ کوب
تخمحرام
تخمدان
تخمدان، تخمدان
تخمدانی
تخمه
بیشتر