<hr> برابر پارسی : سخن یار

تکیه کلام

<hr> مترادف تکیه گاه : بالش، متکا، مخده، اتکا، نقطه اتکا، گرانیگاه، پشت وپناه، پشتیبات، حامی، تکیه گه

مترادف تکیه گاه : بالش، متکا، مخده، اتکا، نقطه اتکا، گرانیگاه، پشت وپناه، پشتیبات، حامی، تکیه گه

تکیه گاه

تکیه گاه اصلی

تکیهء صدا

تکیهگاه

<hr> مترادف تگرک : یخچه | یخچه

مترادف تگرک : یخچه | یخچه

تگرک

تگرگ

تگرگ باریدن

تی شرت

<hr> مترادف تیار : آماده، تدارک، تهیه، فراهم، مهیا، حاضر، درست، کامل، صحیح

مترادف تیار : آماده، تدارک، تهیه، فراهم، مهیا، حاضر، درست، کامل، صحیح

تیار

<hr> مترادف تیار کردن : آماده کردن، حاضر کردن، فراهم کردن، مهیا کردن

مترادف تیار کردن : آماده کردن، حاضر کردن، فراهم کردن، مهیا کردن

تیار کردن

تیتان فرزند پاپتوس

تیتان پدر هلیوس

<hr> مترادف تیر : گلوله، پیکان، خدنگ، سهم، ناوک، گلوله فشنگ، عطارد، چوب، سرطان، تاریک، تیره، سیاه، کمرنگ، بهره، بخش، حصه، قسمت، چوب دار بام، دیرک چادر، کشتی ، شاه تیر، حمال، مرد اول بازی، چوبک، وردنه

مترادف تیر : گلوله، پیکان، خدنگ، سهم، ناوک، گلوله فشنگ، عطارد، چوب، سرطان، تاریک، تیره، سیاه، کمرنگ، بهره، بخش، حصه، قسمت، چوب دار بام، دیرک چادر، کشتی ، شاه تیر، حمال، مرد اول بازی، چوبک، وردنه

تیر

تیر افقی

تیر انداختن

تیر اندازی کردن

تیر اهن

تیر اهن گذاری

تیر اهن یا الوار

تیر اهن یا فولاد

تیر بزرگ عمودی شیروانی

تیر بیرون امده

تیر تلفن و غیره

تیر ته کشتی

تیر حامل اعلا ن

تیر حایل

تیر دار کردن

تیر دروازه

تیر دکل

تیر دگل قایق

تیر راهنما

تیر زدن

تیر ستون یا شمع معدن

تیر سردر

تیر سردرب

تیر شهاب

تیر عرضی طاق

تیر عمودی دروازه

تیر عمودی چارچوپ

تیر فروش

تیر مانند

تیر میان پلکان مارپیچ

تیر نشانه

تیر پایه

تیر پرچم

تیر چارچوب دروازه

تیر چراغ برق

مترادف و متضاد

واژه های حرف "ت" - مترادف و متضاد