صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد
دارای کنگره کردن
دارای کک مک کردن
دارای گامهای ثابت
دارای گرایش ویژه و عمدی
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
دارای گل اذین گریبانهوار
دارای گلبرگ پیوسته
دارای گلوی بزرگ
دارای گلی که لبه جامش شکافته
دارای گوش اویخته
دارای گوشه و کنایه
دارای گونه های برامده
دارای گچ فراوان
دارای گیس مصنوعی کردن
دارای یک جهت
دارای یک دیوار حائل
دارای یک ریشه یا اصل بودن
دارای یک سنگ
دارای یک ظرفیت
دارای یک فلز
دارای یک مجلس مقننه
دارای یک میزان
دارای یک همسر
دارای یک وتد و نیم
دارایی
دارایی دینوی
دارایی غیر منقول
دارایی مشترک زن و شوهر
داربست
داربست بستن
داربست بندی
دارت
دارزی
دارفلفل
دارنده
دارنده وثیقه یا کفالت
دارنده پروانه
دارندگی
دارو
دارو خوراندن
دارو دادن
دارو زنی بچوب
دارو یا زهر ابکی
دارواش
داروخانه
داروخانه عمومی
داروساز
داروسازی
بیشتر