<hr> مترادف روز : نهار، یوم، دوره، زمان، گاه، وقت <hr> متضاد روز : شب، لیل

مترادف روز : نهار، یوم، دوره، زمان، گاه، وقت متضاد روز : شب، لیل

روز

روز اخیر

روز ارام

روز ازادی

روز اول ماه اوت

روز اول ماه مه

روز بد

روز بعد

روز بعدی

روز تعطیل

روز جشن

روز حساب

روز داوری

روز رستاخیر

روز روشن

روز سرور و شادی

روز شادی

روز شروع بکاری

روز شنبه

روز شکرگزاری

روز قیامت

روز مقدس

روز هفته

روز پیروزی

روز پیش

روز کار

روز کارگر

<hr> مترادف روزافزون : متزاید

مترادف روزافزون : متزاید

روزافزون

<hr> مترادف روزانه : روزمره، هرروز، یومیه

مترادف روزانه : روزمره، هرروز، یومیه

روزانه

روزبروز

روزبین

روزبیکاری

<hr> مترادف روزمره : روزانه، هرروزه، یومیه <hr> برابر پارسی : ( روزمرّه ) روزانه | روزانه، هرروز، همه روزه

مترادف روزمره : روزانه، هرروزه، یومیه برابر پارسی : ( روزمرّه ) روزانه | روزانه، هرروز، همه روزه

روزمره

<hr> مترادف روزن : پنجره، درز، دریچه، رخنه، روزنه، سوراخ، شکاف، شکافتگی، منفذ

مترادف روزن : پنجره، درز، دریچه، رخنه، روزنه، سوراخ، شکاف، شکافتگی، منفذ

روزن

<hr> مترادف روزنامه : جریده، ژورنال، نشریه، کارنامه

مترادف روزنامه : جریده، ژورنال، نشریه، کارنامه

روزنامه

روزنامه دریاپیمایی

روزنامه فروش

روزنامه فروشی

<hr> مترادف روزنامه نویس : جریده نگار، خبرنگار، روزنامه نگار، ژورنالیست

مترادف روزنامه نویس : جریده نگار، خبرنگار، روزنامه نگار، ژورنالیست

روزنامه نویس

<hr> مترادف روزنامه نگار : جریده نگار، خبرنگار، روزنامه نویس، ژورنالیست

مترادف روزنامه نگار : جریده نگار، خبرنگار، روزنامه نویس، ژورنالیست

روزنامه نگار

روزنامه نگاری

روزنامه نیم قطع و مصور

روزنامه یومیه

روزنامهنویس

روزنامهنگار

روزنامهچی

<hr> مترادف روزنه : پادگانه، پنجره، دریچه، روزن، سوراخ، شکاف، منفذ

مترادف روزنه : پادگانه، پنجره، دریچه، روزن، سوراخ، شکاف، منفذ

واژه های حرف "ر" - مترادف و متضاد