صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ق" - مترادف و متضاد
قطع
قطع اندام کردن
قطع برق
قطع جریان
قطع درختان جنگلی
قطع رابطه شده در اثر توفان
قطع سر
قطع شده
قطع عضو
قطع عضوی از بدن
قطع علاقه
قطع قدرت
قطع مخروط
قطع مخروطی
قطع مراوده
قطع مکانی
قطع ناگهانی
قطع نشده
قطع نظر از
قطع نظر کردن
قطع پوست و گوشت
قطع کار
قطع کامل برق
قطع کردن
قطع کردن عضو
قطع کننده
قطعا
قطعات
قطعات ادبی
قطعات برگزیده
قطعات بهم جوش خورده
قطعات شکسته
قطعات متلاشی
قطعات منتخب
قطعات کوچک و نامنظم سنگ
قطعاً
قطعنامه
قطعه
قطعه ء منتخب
قطعه ادبی یا موسیقی
قطعه اصلی
قطعه اواز یکنفری
قطعه ای
قطعه بزرگ
قطعه تکراری
قطعه خبری
قطعه زمین
قطعه زمین اختصاصی
بیشتر