ماشین متحرک خودکار

ماشین مخصوص دمیدن

ماشین مخصوص مخلوط کردن

ماشین منگنه

ماشین موزنی

ماشین نسخه برداری

ماشین نم مالی

<hr> مترادف ماشین نویس : تایپیست، سکرتر، منشی، اپراتور

مترادف ماشین نویس : تایپیست، سکرتر، منشی، اپراتور

ماشین نویس

ماشین نویسی

ماشین ها

ماشین وار

ماشین پرداخت پارچه

ماشین پنبه زنی

ماشین پنبه پاک کنی

ماشین چاپ

ماشین چاپ روزنامه

ماشین چرخنده

ماشین چمن زنی

ماشین چکش کاری اهن گداخته

ماشین چی

ماشین چین دهنده

ماشین کار

ماشین کردن

ماشین کره گیری

ماشین کپی سازی

ماشین گردن زنی

ماشین گیره زنی به کاغذ

ماشینالات کارخانه

ماشیننویس

<hr> برابر پارسی : افزارواره

برابر پارسی : افزارواره

ماشینی

ماشینی شده

ماشینی کردن

ماشینی کهاب انگور رامیگیرد

ماشینیراتعمیر وروغن کاری کردن

<hr> مترادف ماضی : قبل، گذشته، زمان گذشته، پیشین، سابق، ماضیه، طی شده، سپری شده <hr> برابر پارسی : گذشته، پارینه، سپری شده

مترادف ماضی : قبل، گذشته، زمان گذشته، پیشین، سابق، ماضیه، طی شده، سپری شده برابر پارسی : گذشته، پارینه، سپری شده

ماضی

ماضی نقلی

<hr> مترادف ماغ : مرغابی، ابر، میغ، مه، مزوا، صدای گاو

مترادف ماغ : مرغابی، ابر، میغ، مه، مزوا، صدای گاو

ماغ

<hr> مترادف مافوق : ارشد، بالادست، رئیس، برتر، بالاتر، بالا، ورا <hr> متضاد مافوق : زیردست، مادون <hr> برابر پارسی : بالا تر، بالا دست، برتر، فراتر، فراتر از | بالا دست، بالا تر، برتر، فراتر

مترادف مافوق : ارشد، بالادست، رئیس، برتر، بالاتر، بالا، ورا متضاد مافوق : زیردست، مادون برابر پارسی : بالا تر، بالا دست، برتر، فراتر، فراتر از | بالا دست، بالا تر، برتر، فراتر

مافوق

مافوق احساس

مافوق انسانی

مافوق طبیعی

مافوق قوه بدنی ومادی

مافوق محدودیت های ملی

مافوق ملیت

مافوق وجود یا جوهر مادی

<hr> مترادف ماقبل : پیش ازین، پیشتر <hr> متضاد ماقبل : مابعد <hr> برابر پارسی : پیش از آن، پیشین، گذشته

مترادف ماقبل : پیش ازین، پیشتر متضاد ماقبل : مابعد برابر پارسی : پیش از آن، پیشین، گذشته

ماقبل

ماقبل اخر

ماقبل تاریخی

مترادف و متضاد

واژه های حرف "م" - مترادف و متضاد