صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "و" - مترادف و متضاد
وابسته به خدایان کوه المپ
وابسته به خدمت
وابسته به خرابکاری
وابسته به خرطوم داران عاج دار
وابسته به خفاش
وابسته به خلیفه
وابسته به خودپسندی
وابسته به خورشید
وابسته به خون
وابسته به خون و رگها
وابسته به خوک
وابسته به خیال پرستی
وابسته به داروسازی
وابسته به دامپزشکی
وابسته به دانشگاه اکسفورد
وابسته به دبیرخانه
وابسته به درز سهمی جمجمه
وابسته به درمان روانی
وابسته به درمان شناسی
وابسته به دریانوردی
وابسته به دریای کارائیب
وابسته به دستگاه ادراری تناسلی
وابسته به دلایل نظری
وابسته به دم
وابسته به دن کیشوت
وابسته به دندانسازی
وابسته به دهانه حنجره
وابسته به دو خط مستقیم
وابسته به دودمان پدری
وابسته به دوربین نجومی
وابسته به دوره زمین شناسی پرمین
وابسته به دوره سوم
وابسته به دوره پلیوسن
وابسته به دوره پلیوسین
وابسته به دوره پیش کودکستان
وابسته به دورهم اندیشی
وابسته به دوک
وابسته به دکلمه
وابسته به دید
وابسته به دید چشم
وابسته به دیوانسالاری
وابسته به رابطه برق و حرارت
وابسته به راست روده
وابسته به راه اهن
وابسته به راهبان کرملی
وابسته به راهروی در خواب
وابسته به راهنمایی و هدایت
وابسته به رزم ارایی
بیشتر