صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "و" - مترادف و متضاد
وابسته به سوسماران
وابسته به سیاره
وابسته به شبه جرم
وابسته به شبه جزیره
وابسته به شبکور
وابسته به شخص دنیوی و غیر روحانی
وابسته به شخصیت حقوقی
وابسته به شریان
وابسته به شعرای یمانی
وابسته به شغل و پیشه
وابسته به شماره
وابسته به شمال اروپا
وابسته به شنوایی
وابسته به شنوایی یا صوت
وابسته به شهر ناپل
وابسته به شهر هس
وابسته به شهردار
وابسته به شهوت جنسی
وابسته به شکسپیر
وابسته به شکم
وابسته به شیر
وابسته به شیمی الی
وابسته به صدقه
وابسته به صید ماهی
وابسته به ضرب المثل
وابسته به ضمیر
وابسته به طاعون یا افت
وابسته به طب بقراط
وابسته به طبقات بالای اجتماع
وابسته به طرز تفکر
وابسته به طرز تفکر شخص
وابسته به طرز عمل و رویه
وابسته به طلب مغفرت و ندامت
وابسته به طلب و تمنا
وابسته به طوفان نوح
وابسته به طول جغرافیایی
وابسته به عالم بالا
وابسته به عامل امین
وابسته به عامل یاکارخانه
وابسته به عراق
وابسته به عرفان
وابسته به عروسی
وابسته به عصب زیر زبانی
وابسته به عصر حجر جدید
وابسته به عضلات گردن
وابسته به علائم مرض
وابسته به علم
وابسته به علم اخلاق
بیشتر