ویزا

ویزا دادن

<hr> مترادف ویزیت : بازدید، دیدار، دیدن، عیادت، ملاقات

مترادف ویزیت : بازدید، دیدار، دیدن، عیادت، ملاقات

ویزیت

ویزیتور

ویسکی

ویسکی ارزان

ویسکی قاچاق

ویسیای صحرایی

<hr> مترادف ویلا : بشکم، خانه ییلاقی

مترادف ویلا : بشکم، خانه ییلاقی

ویلا

<hr> مترادف ویلان : آواره، بی تربیت، سرگردان، گمراه، گمگشته، متحیر، ول، ولنگار، هرزه

مترادف ویلان : آواره، بی تربیت، سرگردان، گمراه، گمگشته، متحیر، ول، ولنگار، هرزه

ویلان

ویو

ویولن

ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی

ویولن بزرگ

ویولن زدن

ویولن زن

ویولن نواز

ویولنسل

ویولون سل

<hr> مترادف ویژه : اختصاصی، خاص، خاصه، خصوصی، مختص، مخصوص، بی آمیغ، پاک، خالص، سره، ناب <hr> متضاد ویژه : عام، غیرخصوصی

مترادف ویژه : اختصاصی، خاص، خاصه، خصوصی، مختص، مخصوص، بی آمیغ، پاک، خالص، سره، ناب متضاد ویژه : عام، غیرخصوصی

ویژه

ویژه اشک

ویژه ناخوشی

ویژه نو جوانان

ویژه کار

ویژه کاری

ویژه کردن

ویژه گر

ویژه گر اعصاب

ویژه گر بیماریهای دستگاه ادرار

ویژه گر جانورشناسی

ویژه گر زیست شیمی

ویژه گر غارشناسی

ویژه گر فلز کاری

ویژه گر فیزیولوژی

ویژه گر قارچ شناسی

ویژه گر چشم پزشکی

ویژه گر کیفرشناسی

ویژه گرد در تئوری

ویژه گری

ویژه گی

ویژهگر تشریفات مذهبی

ویژهگر هوش بری

ویژهگرعلم ویروسشناسی

ویژهگری یا ویژه کاری کردن

<hr> مترادف ویژگی : خصوصیت، مختصه، وجه ممیز

مترادف ویژگی : خصوصیت، مختصه، وجه ممیز

واژه های حرف "و" - مترادف و متضاد