صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ک" - مترادف و متضاد
کالری
کالری کوچک
کالسکه
کالسکه بچه
کالسکه سریع السیر مسافری
کالسکه چی
کالسکه کروکی
کالسکهران
کالسکهچی
کالم
کالیبر
کالیبر تفنگ
کالیده
کالیو
کام
کام اسب
کام و زبانه دم فاخته ای
کامبخش
کامجو
کامجویی
کامران
کامرانی
کامروا
کامروایی
کامل
کامل سرتاسر
کامل شدن
کامل شده
کامل کردن
کاملا
کاملا احساساتی
کاملا اشغال شده
کاملا افراشته
کاملا باز
کاملا بیدار
کاملا تازه
کاملا خرد شده
کاملا خسته کردن
کاملا راست
کاملا رسیده
کاملا رشد نکرده
کاملا رشد کرده
کاملا سرد و بسته شده
کاملا شک ست خورده
کاملا شکست دادن
کاملا فرو بردن
کاملا مجهز
کاملا نو
بیشتر