صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "گ" - مترادف و متضاد
گنجینه
گنجینه اندوختن
گند
گند دهان
گند زا
گند زده کردن
گنداب
گنداب اشپزخانه
گنداب کشتی
گندابراه
گنداندن
گندزدا
گندزدایی
گندزدایی کردن
گندم
گندم اسیابی
گندم زار
گندم سیاه
گندم پوست کنده
گندم کوب
گندم گون
گندمه
گندمگون
گندمیان
گندنا
گنده
گنده دماغ
گندهدماغ
گندگی
گندیدن
گندیده
گندیدگی
گنه گنه
گنهکار
گنکره دار
گنگ
گنگی
گنگی معنی
گه
گه گیری
گهر
گهربار
گهواره
گهواره سبدی روپوش دار
گهگاه
گواتر
گوارا
گوارایی
بیشتر