صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ی" - مترادف و متضاد
یکدفعه
یکدل
یکدل و یک زبان
یکدلی
یکدیگر
یکرنگ
یکریختی
یکسان
یکسان فرض کردن
یکسان کردن
یکسانی
یکسره
یکسو
یکسو کردن
یکسو کننده
یکسوساز
یکشنبه
یکشنبه را گذراندن
یکم
یکماهه
یکنوا
یکنواخت سخن گفتن
یکنوع بازی شبیه لوتو
یکنوع بازی ورق
یکنوع حروف سیاه چاپخانه
یکنوع ماهی پهن
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
یکنوع واگن باری
یکه
یکه تاز
یکه خوردن
یکهو
یکوقتی
یکپارچه
یکپارچگی
یکی
یکی از اقوام المانی قدیم
یکی از تقسیمات اولیه ناحیه
یکی از حروف الفباء
یکی از خدایان یونان قدیم
یکی از دوازده قسمت
یکی از سه زمامدار روم قدیم
یکی از علائم تکیه در موسیقی
یکی از قبایل سرخپوست امریکا
یکی از مراحل تقسیم
یکی از مهره های بازی دومینو
یکی از همان
یکی از کارکنان کشتی
بیشتر