صفحه اصلی
فهرست واژه
واژه های حرف "ب"
با تبر قطع کردن یا بریدن
با تبرزین زدن
با تجربه
با تجربه و امتحان داده
با تجزیه ازمایش کردن
با تحریر خواندن
با تحریر زبان ادا کردن
با تحقیر
با تحقیر انجام دادن
با تحقیر رفتار کردن
با تحقیر نگاه کردن به
با تحقیر نگریستن
با تحکم
با تخته روکوبی کردن
با تخته پوشاندن
با تخفیف
با تخفیف فروختن
با تخیل
با تدبیر
با تراشه کیپ کردن
با تربیت
با تربیتی
با ترحم
با تردستی
با تردستی و حیله گری
با تردید
با ترس
با ترس و لرز
با ترس و لرز (عامیانه)
با ترس و لرز حرکت کردن
با ترس و لرز(عامیانه)
با ترس و نومیدی
با ترشرویی
با ترشی
با ترشی مخلوط کردن
با ترکه زدن بر درخت به منظور تکاندن میوه اش
با تزلزل راه رفتن
با تسلط
با تسمه اویختن
با تسمه بستن
با تسمه محکم کردن
با تسمه و خاموت به گاری و غیره وصل کردن
با تشریفات
با تشریفات انجام دادن
با تشنج
با تشکر
با تشکر برای به اشتراک گذاری
با تصادم ایجاد صدا کردن
بیشتر