صفحه اصلی
فهرست واژه
واژه های حرف "ت"
تا میکرونزی
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
تا نزدیک کمر امدن
تا نسبت به
تا نشدنی
تا نشده
تا نفس هست …
تا نه بس روزگار
تا نهاسی کوتس
تا نهیسی کوتس
تا هاکردن
تا و شبیه
تا و مانند
تا وارهم
تا وقتی برایت اتفاق بیفتد
تا وقتی جوانیم
تا وقتی دیگر نتپد
تا وقتی که
تا وقتی که زنده ام
تا پای مرگ
تا پایان عمر و زندگی
تا پرگشتن
تا پل
تا پهلی
تا چشم بر هم زنی
تا چند
تا چه اندازه
تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن ان از ائین های این عید باستانی بود
تا کردن
تا کردن با کسی
تا کردن لباس
تا کردن لبه ملافه
تا کردن لبه پتو
تا کردن و تو زدن
تا کردن و دوختن (پوشاک)
تا کسی
تا کشتن همراه
تا کشتن همراه بودن
تا کمر
تا کمو
تا کنار
تا کنون
تا کور شود هر انکه نتواند دید
تا کچل اراش کنه سور تموم مشه
تا کی
تا کی بازید
تا گوساله گاو شود دل صاحبش اب شود
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
بیشتر