صفحه اصلی
فهرست واژه
واژه های حرف "ق"
قابل انحلال
قابل انحنا
قابل انحناء
قابل اندازه گیری
قابل انطباق
قابل انعطاف
قابل انعقاد
قابل انعکاس
قابل انفجار
قابل انقباض
قابل انکار
قابل انکسار
قابل اهتزاز
قابل اکل
قابل ایراد
قابل ایروانی
قابل باد کردن
قابل بارورسازی
قابل باروری
قابل بازبینی
قابل بازخرید (مجازات)
قابل بحث
قابل بحی
قابل بخشایش
قابل بخشش
قابل بخشش و معافیت
قابل بخشیدن
قابل بدهی یا پرداخت
قابل برابر شماری
قابل براورد کردن
قابل بردن به دادگاه اداری
قابل برگشت
قابل بسط
قابل بقا
قابل به عرض
قابل بهره برداری
قابل بهره گیری
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
قابل بودن
قابل تادیه
قابل تاسف
قابل تامل
قابل تاویل
قابل تأدیه
قابل تایید
قابل تبخیر
قابل تبدیل
قابل تبدیل به طلا و نقره (بانکداری)
بیشتر