Byzantine architecture

<hr> معنی : دو صفحه سفید اول و اخر کتاب، هر شکلی شبیه به ب <hr> معانی دیگر : پیشوند: بمب افکن (در مورد هواپیما)، (آموزش) نمره ی ب یا b، درجه دو، گروه خون b (رجوع شود به: abo system)، (موسیقی) نت هفتم در دستگاه سی ماژور، آهنگی که نت کلیدی آن نت b باشد، تار b (در آلات زهی) و کلید b (در پیانو و غیره)، مخفف: بولیویانو (واحد پول کشور بولیوی)، مرد مجرد، لیسانسیه، باسیل، (بازی بیس بال) بیس، مامور بیس، چوگان زن، (موسیقی) باس (بم)، باسو، باطری، بومه، خلیج کوچک، کتاب مقدس، میلیارد، بیلیون، (شطرنج) فیل، بولیوار (واحد پول کشور ونزوئلا)، متولد، (شیمی) علامت بور، پهنا، درخشش، انگلیسی، برادر، اخوت، برادری، دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست، شکل b، هرشکلی شبیه به b

معنی : دو صفحه سفید اول و اخر کتاب، هر شکلی شبیه به ب معانی دیگر : پیشوند: بمب افکن (در مورد هواپیما)، (آموزش) نمره ی ب یا b، درجه دو، گروه خون b (رجوع شود به: abo system)، (موسیقی) نت هفتم در دستگاه سی ماژور، آهنگی که نت کلیدی آن نت b باشد، تار b (در آلات زهی) و کلید b (در پیانو و غیره)، مخفف: بولی

b 17

b 52

<hr> مخفف: (مسافرخانه ها) بستر و صبحانه، اتاق و صبحانه مخفف: (مشروب) براندی و بندیکتین

مخفف: (مسافرخانه ها) بستر و صبحانه، اتاق و صبحانه مخفف: (مشروب) براندی و بندیکتین

b and b

b and e

b and w

b axis

b ball

b battery

<hr> index register کامپیوتر : ثبات شاخص

index register کامپیوتر : ثبات شاخص

b box

b c e

b c n

<hr> (کالبد شناسی) سلول b (هر یک از لنفوسیت های غیرناشی از تیموس که در مغز استخوان به کمال می رسند و در ساختن پادتن ها نقش دارند)

(کالبد شناسی) سلول b (هر یک از لنفوسیت های غیرناشی از تیموس که در مغز استخوان به کمال می رسند و در ساختن پادتن ها نقش دارند)

b cell

b channel

b complex

b display

b f w

b flat

b h curve magnetization curve

b h meter

<hr> مخفف: (مکانیک) توان موثر، قدرت مفید موتور

مخفف: (مکانیک) توان موثر، قدرت مفید موتور

b h p

b h s

b horion

<hr> (زمین شناسی) افق یا لایه ی بی (لایه ی دوم زمین که مواد رسوب شده از لایه ی اول در آن متمرکز است) (رجوع شود به: abc soil)

(زمین شناسی) افق یا لایه ی بی (لایه ی دوم زمین که مواد رسوب شده از لایه ی اول در آن متمرکز است) (رجوع شود به: abc soil)

b horizon

b horizons

b m a

b magnitude

b movie

b natural

b nonenzymatic browning

b o a c

b or boron or boron

<hr> b|d or b|d مخفف:، حواله ی بانکی، برات بانکی

b|d or b|d مخفف:، حواله ی بانکی، برات بانکی

b or d

b or form

b or g

b or horizon or horizon or horizon

<hr> b|l or b|l مخفف: بارنامه

b or l

b or spline

b or w

b picture

b pillar

b punched tieplate

<hr> کامپیوتر : قواعدى در یک سیستم تولید به عقب

واژه های حرف "b"