d printing

d process

d quantitative structure activity relationship

d r s

<hr> (فضاشناسی) بخش دال (بخشی از یونوسفر در ارتفاع تقریبی 55 تا 90 کیلومتری زمین)

(فضاشناسی) بخش دال (بخشی از یونوسفر در ارتفاع تقریبی 55 تا 90 کیلومتری زمین)

d region

d scanner

d size battery

d structure

d t a

d value

d w griffith

d'alema

d'amato

d'anjou pear

d'arblay

d'arc

d'arezzo

d'avenant or davenant

d'entrecasteaux lslands

d'israeli

d-day

d-horizon

d0 small things with great love

d3 d3 channel bank

<hr> مخفف:، دختر، فرهنگ اصطلاحات امریکایی، (حقوق) بازپرس بخش، مخفف: (انجیل) دانیال

مخفف:، دختر، فرهنگ اصطلاحات امریکایی، (حقوق) بازپرس بخش، مخفف: (انجیل) دانیال

da Gama

da Vinci

da cape

<hr> (دستور نواختن موسیقی) از آغاز تکرار کنید!، دوباره بزنید!

(دستور نواختن موسیقی) از آغاز تکرار کنید!، دوباره بزنید!

da capo

da gama

da hinggan ling

<hr> بندر دانانگ (در کشور ویتنام)

بندر دانانگ (در کشور ویتنام)

da nang

da or da

<hr> لئوناردو داوینچی (نقاش و تندیسگر و معمار و طراح ایتالیایی)

لئوناردو داوینچی (نقاش و تندیسگر و معمار و طراح ایتالیایی)

da vinci

da'wah

<hr> data access arangement کامپیوتر : ترتیب دستیابى داده ها

data access arangement کامپیوتر : ترتیب دستیابى داده ها

daal bhat

daalder

<hr> <b>معنی</b> : تکه، قطعه، اندکی، ضربت مختصر، تر کردن، ضربه زدن، رنگ زدن، کهنه را نم زدن، اهسته زدن <hr> <b>معانی دیگر</b> : مخفف: فرهنگ زیست نامه های امریکاییان، با ضربه (های) تند و خفیف زدن، آهسته زدن، لمس کردن، (تند ولی به طور سطحی و سبک) مالیدن، (مقدار بسیار کم) کمی، یک خرده، یک ذره، ضربه (تند و سطحی و سبک)، زنش، (جانورشناسی) ماهی لیماند (انواع ماهی های پهن و کرانه زی به ویژه limanda proboscidea)، (انگلیس - عامیانه) ماهر، دارای ید طولی، با چیزنرمی کسی رازدن یانوازش کردن

معنی : تکه، قطعه، اندکی، ضربت مختصر، تر کردن، ضربه زدن، رنگ زدن، کهنه را نم زدن، اهسته زدن معانی دیگر : مخفف: فرهنگ زیست نامه های امریکاییان، با ضربه (های) تند و خفیف زدن، آهسته زدن، لمس کردن، (تند ولی به طور سطحی و سبک) مالیدن، (مقدار بسیار کم) کمی، یک خرده، یک ذره، ضربه (تند و سطحی و سبک)، زنش، (ج

dab and dot

<hr> (انگلیس - عامیانه) ماهر، دارای ید طولی (در کاری)، صد مرده حلاج

(انگلیس - عامیانه) ماهر، دارای ید طولی (در کاری)، صد مرده حلاج

واژه های حرف "d"