daito trust construction co ltd

daitya

daiwa house industry co ltd

daka

<hr> شهر داکار (پایتخت کشور سنگال)

شهر داکار (پایتخت کشور سنگال)

dakar

daker

dakerhen

dakhini

dakhma

dakhma dokhma

dakin's solution

dakir

dakoit

dakoity

<hr> سرخپوست داکوتا (سرخپوستان داکوتا که به آنها sioux هم می گویند در ایالات مرکزی و شمالی امریکا زیست می کنند)، زبان داکوتایی (یکی از زبان های siouan)، وابسته به سرخپوستان داکوتا و زبان و فرهنگ آنان، وابسته به ایالات داکوتای جنوبی یا داکوتای شمالی و یا هر دوی آنها، (سابقا) سرزمین داکوتا (که امروزه چند بخش شده است: داکوتای شمالی و جنوبی و بخشی از وایومینگ و مونتانا)

سرخپوست داکوتا (سرخپوستان داکوتا که به آنها sioux هم می گویند در ایالات مرکزی و شمالی امریکا زیست می کنند)، زبان داکوتایی (یکی از زبان های siouan)، وابسته به سرخپوستان داکوتا و زبان و فرهنگ آنان، وابسته به ایالات داکوتای جنوبی یا داکوتای شمالی و یا هر دوی آنها، (سابقا) سرزمین داکوتا (که امروزه چند ب

dakota

dakotan

dakotans

dakotas

daks

daktylon

daktylos

dal segno

dalai

<hr> دالای لاما (رهبر روحانی مردم تبت)، رئیس کشیشان بودایی تبت

دالای لاما (رهبر روحانی مردم تبت)، رئیس کشیشان بودایی تبت

dalai lama

dalan formation or dalan or dalan or nar

dalapon

dalar

dalarnian

<hr> دالاسی (پول کشور گامبیا) (رجوع شود به: جدول: money)

دالاسی (پول کشور گامبیا) (رجوع شود به: جدول: money)

dalasi

dalasis

dalcassian

<hr> معنی : ماهور، ناودان، دره کوچک، خلیج و غیره <hr> معانی دیگر : دره، زاو، اسم خاص مذکر، حفره

معنی : ماهور، ناودان، دره کوچک، خلیج و غیره معانی دیگر : دره، زاو، اسم خاص مذکر، حفره

dale

dale carnegie

dale or dell or dell

dalecarlian

dalek

daleman

daler

dales

dales forecasting model

dalesfolk

<hr> معنی : دره نشین <hr> معانی دیگر : (شمال انگلیس) کسی که در دره ی کوچکی زندگی می کند، زاو نشین

معنی : دره نشین معانی دیگر : (شمال انگلیس) کسی که در دره ی کوچکی زندگی می کند، زاو نشین

واژه های حرف "d"