eavesdropper

eavesdroppers

<hr> کامپیوتر : استراق سمع

eavesdropping

eavesdrops

eavestrough

eazy

eazy lives

ebal

<hr> کامپیوتر : electric beam addressed memoryدستگاه ذخیره الکترونیکى که از مدارهاى الکترونیکى براى کنترل اشعه اى از یک سطح نیمه هادى اکسید فلز خوانده یا در ان مى نویسد استفاده مى کند

کامپیوتر : electric beam addressed memoryدستگاه ذخیره الکترونیکى که از مدارهاى الکترونیکى براى کنترل اشعه اى از یک سطح نیمه هادى اکسید فلز خوانده یا در ان مى نویسد استفاده مى کند

ebam

eban

ebar

ebates

ebauche

ebauchoir

ebay

<hr> <b>معنی</b> : زوال، فروکش، جزر، فرونشینی، مد، فروکش کردن، افول کردن <hr> <b>معانی دیگر</b> : جزر (در برابر مد)، فروکشند، پس کشند (در برابر: برکشند flow)، پس کشند کردن، پس رفتن (آب دریا)، فرونشستن، افول، فرورفت، افت، افت کردن، نزول کردن، رو به زوال نهادن

معنی : زوال، فروکش، جزر، فرونشینی، مد، فروکش کردن، افول کردن معانی دیگر : جزر (در برابر مد)، فروکشند، پس کشند (در برابر: برکشند flow)، پس کشند کردن، پس رفتن (آب دریا)، فرونشستن، افول، فرورفت، افت، افت کردن، نزول کردن، رو به زوال نهادن

<hr> جزر و مد، فروکشند و برکشند

جزر و مد، فروکشند و برکشند

ebb and flow

ebb and tide

ebb away

ebb current

ebb down

ebb out

<hr> فروکشند، پس کشند، جزر، کشند فرودین (دربرابر کشند فرازین: flood tide)

فروکشند، پس کشند، جزر، کشند فرودین (دربرابر کشند فرازین: flood tide)

واژه های حرف "e"