haggles

haggling

haggly

haggy

hagi

hagia

hagia sophia

hagiarchies

hagiarchy

hagigah

hagio-

hagiocracy

<hr> (یهودیت - بخش سوم و آخر کتاب مقدس یهودیان) سپنتانامه، نام بخش سوم کتاب پیمان کهن عهدعتیق

(یهودیت - بخش سوم و آخر کتاب مقدس یهودیان) سپنتانامه، نام بخش سوم کتاب پیمان کهن عهدعتیق

hagiographa

hagiographal

<hr> (نویسنده ی سرگذشت روحانیون و مقدسان) زیست نامه نویس مقدسان، نویسنده شرح حال مقدسین

(نویسنده ی سرگذشت روحانیون و مقدسان) زیست نامه نویس مقدسان، نویسنده شرح حال مقدسین

hagiographer

hagiographers

<hr> وابسته به سپنتانویسی

hagiographic

hagiographical

hagiographies

hagiographist

<hr> معنی : تاریخ انبیاء، شرح زندگی اولیاء و مقدسین <hr> معانی دیگر : (شرح زندگانی مقدسان) سپنتانگاشت، سپنتانگاری، تاری&nbsp; انبیاء

معنی : تاریخ انبیاء، شرح زندگی اولیاء و مقدسین معانی دیگر : (شرح زندگانی مقدسان) سپنتانگاشت، سپنتانگاری، تاری انبیاء

hagiography

hagiolatrous

<hr> پرستش مقدسین وروحانیون، ملاپرستی

پرستش مقدسین وروحانیون، ملاپرستی

hagiolatry

hagiolith

hagiologic

hagiological

hagiologically

hagiologies

hagiologist

<hr> معنی : تاریخ انبیاء، ادبیات مقدس، تاریخ مقدس <hr> معانی دیگر : وابسته به: hagiography، تاری&nbsp; مقدس، تاری&nbsp; انبیاء

معنی : تاریخ انبیاء، ادبیات مقدس، تاریخ مقدس معانی دیگر : وابسته به: hagiography، تاری مقدس، تاری انبیاء

hagiology

hagiophobia

hagioscope

haglet

haglike

haglin

hagmall

hagmane

hagmena

hagmenay

hagrid

<hr> (در اصل - تحت تاءثیر ساحره) سحر زده، وحشت زده، دستخوش هراس و نگرانی، دچارکابوس یابختک، بختک زده، پریشان

(در اصل - تحت تاءثیر ساحره) سحر زده، وحشت زده، دستخوش هراس و نگرانی، دچارکابوس یابختک، بختک زده، پریشان

واژه های حرف "h"