kadine

kadis

kadischi

kadish luz

kadishim

kadmi

kadohadacho

kadrazh

kadu

kadyrelite

kaede

kaempferol

kaersutite

kaes

kafehydrocyanite

kaferita

kafeteria

<hr> گردهمایی دوستانه برای صرف قهوه و گپ زنی، صحبت دوستانه یامذاکرات غیررسمی

گردهمایی دوستانه برای صرف قهوه و گپ زنی، صحبت دوستانه یامذاکرات غیررسمی

kaffeeklatsch

<hr> معنی : کافر <hr> معانی دیگر : (از عربی: کافر)، عضو قبایل سیاهپوست جنوب خاوری افریقا که به زبان های بانتو صحبت می کنند (به آنها xhosa هم می گویند)، رجوع شود به: kafir، kafir باحرف بزرگ کافر، نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو

معنی : کافر معانی دیگر : (از عربی: کافر)، عضو قبایل سیاهپوست جنوب خاوری افریقا که به زبان های بانتو صحبت می کنند (به آنها xhosa هم می گویند)، رجوع شود به: kafir، kafir باحرف بزرگ کافر، نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو

kaffir

kaffir boom

kaffir bread

kaffir corn

kaffir lime

kaffir piano

kaffirs

<hr> اگال، کفیه، چفیه (پارچه ای که اعراب بر سر می کنند تا از آفتاب و گرد و خاک مصون باشند)

اگال، کفیه، چفیه (پارچه ای که اعراب بر سر می کنند تا از آفتاب و گرد و خاک مصون باشند)

kaffiyeh

kaffiyehs

kaffraria

kaffrarian

kafila

<hr> معنی : کافر <hr> معانی دیگر : kaf(f)ir کافر، غیر مسلم، عضویکی ازنژادهای utnabدرافریقای جنوبی <hr> (از عربی: کافر)، kaffir باحرف بزرگ کافر، نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو

معنی : کافر معانی دیگر : kaf(f)ir کافر، غیر مسلم، عضویکی ازنژادهای utnabدرافریقای جنوبی (از عربی: کافر)، kaffir باحرف بزرگ کافر، نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو

kafir

kafiz

<hr> فرانتس کافکا (نویسنده ی یهودی ساکن چکسلواکی که به آلمانی می نگاشت)

فرانتس کافکا (نویسنده ی یهودی ساکن چکسلواکی که به آلمانی می نگاشت)

واژه های حرف "k"