laboursome

labra

labradoodle

labradoodles

<hr> لابرادور (بخشی از استان نیوفوندلاند - کانادا)، آبخست سان (شبیه جزیره ی) لابرادور (بخشی از شرق کانادا که میان خلیج هودسن و اقیانوس اطلس قرار دارد)

لابرادور (بخشی از استان نیوفوندلاند - کانادا)، آبخست سان (شبیه جزیره ی) لابرادور (بخشی از شرق کانادا که میان خلیج هودسن و اقیانوس اطلس قرار دارد)

labrador

labrador current

labrador retriever

labrador tea

labradorean

labradorian

<hr> (سنگ شناسی) لابرادوریت (نوعی فلدسپار رنگین)

(سنگ شناسی) لابرادوریت (نوعی فلدسپار رنگین)

labradorite

labradorite or ab40 or ab40 or an60 or spectrolite

labradoritic

labras

labratory

labredt

<hr> (تزیینی از چوب یا استخوان که برخی سرخپوستان آمریکای جنوبی از لب سوراخ شده ی خود می آویزند) لب آویز، لب آذین

(تزیینی از چوب یا استخوان که برخی سرخپوستان آمریکای جنوبی از لب سوراخ شده ی خود می آویزند) لب آویز، لب آذین

labret

labretifery

labrets

labrid

labrit

labrocyte

labroid

<hr> (به ویژه در بند پایان) زبر لب، لب بالایی، فراز لب، لبک

(به ویژه در بند پایان) زبر لب، لب بالایی، فراز لب، لبک

labrum

labrums

labrusca

labs

labs of building physics

labster

labtest

labtests

labtop computer

laburnam

<hr> (گیاه شناسی) جنس لابورنم (درختان و بته های خانواده ی pea که زهرین بوده و برگ های سه بخشی دارند)، جنس گیاه پروانه، درخت پروانه

(گیاه شناسی) جنس لابورنم (درختان و بته های خانواده ی pea که زهرین بوده و برگ های سه بخشی دارند)، جنس گیاه پروانه، درخت پروانه

laburnum

laburnums

labware

<hr> <b>معنی</b> : پلکان مارپیچ، پیچیدگی، شکنج، دخمه پرپیچ و خم، لابیرنت، ماز، چیز بغرنج <hr> <b>معانی دیگر</b> : پیچراهه، (مجازی) هر چیز پیچاپیچ دار، مارپیچ، گیج کننده، کلاف سر در گم، مخمصه، (کالبد شناسی) گوش درونی، گوش داخلی، پیچال

معنی : پلکان مارپیچ، پیچیدگی، شکنج، دخمه پرپیچ و خم، لابیرنت، ماز، چیز بغرنج معانی دیگر : پیچراهه، (مجازی) هر چیز پیچاپیچ دار، مارپیچ، گیج کننده، کلاف سر در گم، مخمصه، (کالبد شناسی) گوش درونی، گوش داخلی، پیچال

واژه های حرف "l"