lardoon

lardos

lardry

lards

<hr> مانند پیه خوک، دارای پیه خوک

مانند پیه خوک، دارای پیه خوک

lardy

lare

lare sample theory

lareabell

laredo

larentiidae

<hr> (روم باستان) ارواح نیاکان (که از خانه و زندگی اولاد خود حراست می کردند)، خانه

(روم باستان) ارواح نیاکان (که از خانه و زندگی اولاد خود حراست می کردند)، خانه

lares

lares and penates

larg

largamente

largando

<hr> <b>معنی</b> : وسیع، درشت، کامل، فراوان، بزرگ، جامع، لبریز، سترگ، پهن، جادار، بسیط، هنگفت، حجیم <hr> <b>معانی دیگر</b> : گنده، گت، کنگ، پهناور، کلان، عمده، معتنابه، فراگیر، همه جانبه، ژرف، غلوآمیز، خودنمایانه، پر فیس و افاده، (کشتی رانی) باد مساعد، شرطه، با فیس و افاده، به طور خودنمایانه، به طور درشت

معنی : وسیع، درشت، کامل، فراوان، بزرگ، جامع، لبریز، سترگ، پهن، جادار، بسیط، هنگفت، حجیم معانی دیگر : گنده، گت، کنگ، پهناور، کلان، عمده، معتنابه، فراگیر، همه جانبه، ژرف، غلوآمیز، خودنمایانه، پر فیس و افاده، (کشتی رانی) باد مساعد، شرطه، با فیس و افاده، به طور خودنمایانه، به طور درشت

large

large aircraft

large amount

large and small

large aperture array

large aperture seismic array

large area

large as life

large attendance

large boned

large breasts

large calorie

large cap

large cattle

large chunk of the economy

large colony

large consumer

large contrast

large corporations

large crabgrass

large cup

large deflections

large deviations

large diet soda

large earthquake

large egg

large expenses

large family

large flank

large floats

large for gestational age

large format

large group

واژه های حرف "l"