latent schizophrenia

latent structure analysis

latent variable modeling

latent vector

latentize

<hr> به پنهانی، بطور ناپیدا، بطور پوشیده

به پنهانی، بطور ناپیدا، بطور پوشیده

latently

latentness

latents

<hr> دیرتر، بعدا، بعد(ها)، آخر، آخری، دومی، عقب تر، اخیرالذکر

دیرتر، بعدا، بعد(ها)، آخر، آخری، دومی، عقب تر، اخیرالذکر

later

later date

later hypothalamus

later in

later in the day

later in the season

later in time

later life

later log method

later model

<hr> بعدها، بعدا، پس از آن، پس از این، ازاین پس

بعدها، بعدا، پس از آن، پس از این، ازاین پس

later on

later stage

later still

later than

later today

later year

<hr> معنی : جنبی، پهلویی <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی) پهلویی، کناری، جناحی، جانبی، افقی، واقع درخط افقی

معنی : جنبی، پهلویی معانی دیگر : (کالبد شناسی) پهلویی، کناری، جناحی، جانبی، افقی، واقع درخط افقی

laterad

<hr> معنی : عرضی، جنبی، ضلعی، افقی، پهلویی، جانبی، واقع در خط افقی <hr> معانی دیگر : (به یک سوی یا طرف) پهلو سوی، کنارین، کنارگین، برکران، جناحی، یک وری، (زبان شناسی و آواشناسی) کناری، بخش کنارین، عضو کنارین، شاخه ی پهلویی، (فوتبال امریکایی) رجوع شود به: lateral pass، (معدن) دالان فرعی (در راستای دالان اصلی)

معنی : عرضی، جنبی، ضلعی، افقی، پهلویی، جانبی، واقع در خط افقی معانی دیگر : (به یک سوی یا طرف) پهلو سوی، کنارین، کنارگین، برکران، جناحی، یک وری، (زبان شناسی و آواشناسی) کناری، بخش کنارین، عضو کنارین، شاخه ی پهلویی، (فوتبال امریکایی) رجوع شود به: lateral pass، (معدن) دالان فرعی (در راستای دالان اصلی)

lateral

lateral anamorphosis

lateral area

lateral axis

lateral bicipital groove

lateral border of foot

lateral border of forearm

lateral bracing

lateral buckling

lateral buckling of beam

lateral bud

lateral canal

lateral cerebral sulcus

lateral chromatic aberration

lateral clearance

lateral coital position

lateral contraction ratio

lateral core

lateral core side wall sample

lateral coring

lateral coring gun

lateral crura

lateral current

واژه های حرف "l"