napoleons

napoli

napooh

napp

nappa

<hr> روراند، سفره عمران : تیغه ابى که روى سرریز یا بند ریزش میکند معمارى : ابخانه

روراند، سفره عمران : تیغه ابى که روى سرریز یا بند ریزش میکند معمارى : ابخانه

nappe

nappe flow

napped

napped fabric

<hr> معنی : چرت زننده، چرت زن <hr> معانی دیگر : آدمی که عادت به چرت زدن دارد، (شخص یا ماشین) پرز ساز، پرز انگیز، خوابدارکننده ی پارچه

معنی : چرت زننده، چرت زن معانی دیگر : آدمی که عادت به چرت زدن دارد، (شخص یا ماشین) پرز ساز، پرز انگیز، خوابدارکننده ی پارچه

napper

napperon

nappers

nappes

nappie

nappier

nappies

nappiness

napping

napping fabric

napping machine

napping roller

napping waste

nappishness

napple flow

<hr> معنی : ابجوی قوی، چموش، لول، خواب دار، کلفت و پرزدار، قدری مست <hr> معانی دیگر : بشقاب پیش دستی، بشقاب کوچک، (پارچه) پرزدار، کرکدار، نرم و پشمالو، (انگلیس)، ایل (نوعی آبجو کم رنگ)، (انگلیس) رجوع شود به: diaper، درفرش کلفت و پرزدار

معنی : ابجوی قوی، چموش، لول، خواب دار، کلفت و پرزدار، قدری مست معانی دیگر : بشقاب پیش دستی، بشقاب کوچک، (پارچه) پرزدار، کرکدار، نرم و پشمالو، (انگلیس)، ایل (نوعی آبجو کم رنگ)، (انگلیس) رجوع شود به: diaper، درفرش کلفت و پرزدار

nappy

nappy rash

naprapath

naprapathy

napron

naproxen

naproxen sodium

naps

napster

napthionic

naptime

napu

nar anon

nar limestone formation or nar or nar

<hr> شهر نارا (یکی از پایتخت های پیشین ژاپن)

شهر نارا (یکی از پایتخت های پیشین ژاپن)

nara

nara period

nara prefecture

naraco

naranja

naranjilla

naratovits

narbada

<hr> (امریکا - خودمانی) پلیس مامور مبارزه با مواد مخدر (nark و narco هم می گویند)

(امریکا - خودمانی) پلیس مامور مبارزه با مواد مخدر (nark و narco هم می گویند)

narc

narcaciontes

واژه های حرف "n"