newsful

newsgirl

newsgirls

newsgroup

newsgroup news group

newsgroups

<hr> (امریکا- خودمانی) خبرنگار، گزارشگر

(امریکا- خودمانی) خبرنگار، گزارشگر

newshawk

newshen

newshound

newsie

newsies

newsiest

newsiness

newsjack

newsless

newslessness

<hr> خبرنامه، نودادنامه (که اخبار زمینه ی به خصوصی را برای مشتریان ارائه می دهد)، بولتن خبری

خبرنامه، نودادنامه (که اخبار زمینه ی به خصوصی را برای مشتریان ارائه می دهد)، بولتن خبری

newsletter

newsletters

<hr> مجله ی خبری (معمولا هفتگی مانند مجله ی تایم)، هفته نامه

مجله ی خبری (معمولا هفتگی مانند مجله ی تایم)، هفته نامه

newsmagazine

newsmaker

<hr> معنی : خبرنگار، روزنامه فروش، گوینده اخبار <hr> معانی دیگر : (به ویژه مرد) خبرنگار، گزارشگر، گوینده ی اخبار، نودادنگار

معنی : خبرنگار، روزنامه فروش، گوینده اخبار معانی دیگر : (به ویژه مرد) خبرنگار، گزارشگر، گوینده ی اخبار، نودادنگار

newsman

newsmanmen

newsmen

<hr> معنی : خبرچین، خبر کش <hr> معانی دیگر : شایعه پراکن

معنی : خبرچین، خبر کش معانی دیگر : شایعه پراکن

newsmonger

newsmongering

newsmongery

<hr> معنی : روزنامه، طبع روزنامه <hr> معانی دیگر : جریده، روزنامه نگاری کردن

معنی : روزنامه، طبع روزنامه معانی دیگر : جریده، روزنامه نگاری کردن

newspaper

newspaper ad

newspaper advertisement

newspaper boy

newspaper clippings

newspaper club

newspaper column

newspaper columnist

newspaper columns

newspaper editor

newspaper headline

newspaper publisher

<hr> معنی : دکه روزنامه فروشی

معنی : دکه روزنامه فروشی

newspaper stand

newspaper subscriber

newspaperdom

newspaperese

newspapering

newspaperish

newspaperized

<hr> معنی : روزنامه نگار، صاحب و گرداننده روزنامه <hr> معانی دیگر : خبرنگار، روزنامه نویس، گزارشگر

معنی : روزنامه نگار، صاحب و گرداننده روزنامه معانی دیگر : خبرنگار، روزنامه نویس، گزارشگر

واژه های حرف "n"