octonematous

octonocular

octoon

octopartite

octopean

octoped

octopede

octopetalous

octophthalmous

octophyllous

octopi

octopine

<hr> معنی : هشت لا، هشتگانه <hr> معانی دیگر : هشت لا، هشت گانه

معنی : هشت لا، هشتگانه معانی دیگر : هشت لا، هشت گانه

octoploid

octoploidic

<hr> (جانور شناسی) هشت پا، هشت اندامه

(جانور شناسی) هشت پا، هشت اندامه

octopod

octopodan

octopodous

octopods

octopolar

<hr> معنی : چرتنه، هشت پا، هشت پایک، روده پای، اختپوس <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) اختاپوس

معنی : چرتنه، هشت پا، هشت پایک، روده پای، اختپوس معانی دیگر : (جانور شناسی) اختاپوس

octopus

octopuses

octopush

octopushing

octopussy

octoradial

octoradiated

octoreme

<hr> (سیاهپوست) دو رگه (کسی که یک هشتم خون او از نژاد سیاه است)

(سیاهپوست) دو رگه (کسی که یک هشتم خون او از نژاد سیاه است)

octoroon

octoroons

octosepalous

octospermous

octosporous

<hr> معنی : هشت هجایی، دارای هشت هجا <hr> معانی دیگر : هشت هجایی، دارای هشت هجا

معنی : هشت هجایی، دارای هشت هجا معانی دیگر : هشت هجایی، دارای هشت هجا

octosyllabic

octosyllable

octothorp

octothorpe

octothorpes

octovalent

octoyenarian

octoyl

octree or oc tree or oc tree

octreotide

<hr> مالیات شهرداری (بر کالاهایی که وارد شهر می شوند)، باجه یا پرداختگاه عوارض شهرداری

مالیات شهرداری (بر کالاهایی که وارد شهر می شوند)، باجه یا پرداختگاه عوارض شهرداری

octroi

octroy

<hr> هشت برابر، هشت مرتبه، هشت لا، دارای هشت بخش، هشت بخشی

هشت برابر، هشت مرتبه، هشت لا، دارای هشت بخش، هشت بخشی

واژه های حرف "o"