taillights

taillike

tailloir

<hr> معنی : خیاط، خیاطی کردن، دوزندگی کردن، درخور کردن، مناسب کردن <hr> معانی دیگر : دوخت و دوز کردن، دوختن، سازگار کردن، جور کردن، دوزنده

معنی : خیاط، خیاطی کردن، دوزندگی کردن، درخور کردن، مناسب کردن معانی دیگر : دوخت و دوز کردن، دوختن، سازگار کردن، جور کردن، دوزنده

tailor

<hr> (طبق سفارش و مشخصات معلوم) ساخته شده، (طبق سفارش) خیاطی شده، خیاط دوخته (نه خریداری شده از فروشگاه)، (جامه) سفارشی

(طبق سفارش و مشخصات معلوم) ساخته شده، (طبق سفارش) خیاطی شده، خیاط دوخته (نه خریداری شده از فروشگاه)، (جامه) سفارشی

tailor made

tailor made polymer

tailor made software

tailor made tour

<hr> گچ یا صابون خیاط ی مخصوص علامت گذاری روی پارچه گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه

گچ یا صابون خیاط ی مخصوص علامت گذاری روی پارچه گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه

tailor's chalk

tailor's tack

tailor-made

tailor-make

tailorable

tailorage

tailorbird

tailorcraft

tailordom

tailore

<hr> معنی : در خور <hr> معانی دیگر : دست دوخت شده، (با خیاطی یا تعدیل و تنظیم) جور شده، (لباس) اندازه، مناسب، برازنده

معنی : در خور معانی دیگر : دست دوخت شده، (با خیاطی یا تعدیل و تنظیم) جور شده، (لباس) اندازه، مناسب، برازنده

tailored

tailored data

tailored suit

tailored to

tailoress

tailorhood

<hr> دوزندگی، خیاطی، دوخت و دوز، درزی گری، جامه دوزی

دوزندگی، خیاطی، دوخت و دوز، درزی گری، جامه دوزی

tailoring

tailoring interaction

tailorism

tailorization

tailorize

tailorlike

tailorly

tailorman

tailorwise

tailory

<hr> معنی : سیم گیر، بخش اخر هر چیز، زه گیر، ارایش ته فصل کتاب و غیره <hr> معانی دیگر : تکه ی عقب، بخش پشتی، بخش خلفی، (ویولن) سیم گیر، در ساز سیم گر، زه گیر، ارایش ته فصل

معنی : سیم گیر، بخش اخر هر چیز، زه گیر، ارایش ته فصل کتاب و غیره معانی دیگر : تکه ی عقب، بخش پشتی، بخش خلفی، (ویولن) سیم گیر، در ساز سیم گر، زه گیر، ارایش ته فصل

واژه های حرف "t"