walk-to

walk-up

walkability

walkable

walkable place

<hr> (استرالیا) بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی

(استرالیا) بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی

walkabout

walkabove vertical seismic profiling

<hr> پیروزی آسان، سهل الحصول

پیروزی آسان، سهل الحصول

walkaway

walkaways

walked

walked all over him

walked away with life

walked off

walked out

walked slowly

walken

<hr> معنی : روروک، گردش کننده <hr> معانی دیگر : راه رونده، رهرو، گام زن، مره خانگی

معنی : روروک، گردش کننده معانی دیگر : راه رونده، رهرو، گام زن، مره خانگی

walker

walkerite

walkers

walkie

<hr> تلفن سیار، (رادیو) فرستنده و گیرنده ی سبک و قابل حمل، دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک

تلفن سیار، (رادیو) فرستنده و گیرنده ی سبک و قابل حمل، دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک

walkie talkie

walkie- talkie

walkie-talkie

<hr> معنی : مشی <hr> معانی دیگر : پیاده، متحرک، جنبا، (ابزار کشاورزی و غیره) مستلزم پیاده روی، پیاده روی، راه رفتن، راه رونده، رهرو، رهنورد، قادر به راه رفتن، گردش، قدم زنی، گام زنی، سیار، در خورراه رفتن

معنی : مشی معانی دیگر : پیاده، متحرک، جنبا، (ابزار کشاورزی و غیره) مستلزم پیاده روی، پیاده روی، راه رفتن، راه رونده، رهرو، رهنورد، قادر به راه رفتن، گردش، قدم زنی، گام زنی، سیار، در خورراه رفتن

walking

walking a tightrope

walking along

walking back the anchor

walking beam

walking beam counterweight

walking beam saddle

walking behind

walking boot

walking boots

walking cash machine

walking comfort

walking dead

walking delegate

walking dictionary

walking distance

walking down

walking encyclopaedia

walking encyclopedia

walking fern

walking frame

walking gentleman

walking in the park

walking in thepark

walking lady

واژه های حرف "w"