wauled

wauling

wauls

wault

waumle

wauner

wauns

waup

waur

wauregan

waut

wauve

wav extension

wav file

wavable

wavably

wavas

<hr> <b>معنی</b> : موج، خیزاب، خیز، فر موی سر، دست تکان دادن، موجی بودن، موج زدن، تشکیل موج دادن <hr> <b>معانی دیگر</b> : خیزه، آبخیز، فر، جعد، تاب گیسو، چین و شکن، پیچ و تاب، حرکت، تکان، جنب، جنباندن، نوسان، اهتزاز، نوسان کردن، تکان خوردن، به اهتزاز درآمدن، پس و پیش رفتن، به نوسان درآمدن، تموج داشتن، خیزه داشتن، (با: at) دست تکان دادن، تکان دادن، پس و پیش بردن، به اهتزاز در آوردن، به نوسان در آوردن، فرفری بودن، چین و شکن داشتن، مجعد بودن، پیچ و تاب داشتن، فر زدن، مجعد کردن، (با تکان دادن دست یا پرچم و غیره) علامت دادن، اشاره کردن، هدایت کردن، (جمع - با: the) دریا، (نیروی دریایی امریکا) عضو وایوز (رجوع شود به: waves)

معنی : موج، خیزاب، خیز، فر موی سر، دست تکان دادن، موجی بودن، موج زدن، تشکیل موج دادن معانی دیگر : خیزه، آبخیز، فر، جعد، تاب گیسو، چین و شکن، پیچ و تاب، حرکت، تکان، جنب، جنباندن، نوسان، اهتزاز، نوسان کردن، تکان خوردن، به اهتزاز درآمدن، پس و پیش رفتن، به نوسان درآمدن، تموج داشتن، خیزه داشتن، (با: at) 

wave

wave a farewell

<hr> (چیزی را) به اطراف تکان دادن، به نوسان درآوردن

(چیزی را) به اطراف تکان دادن، به نوسان درآوردن

wave about

wave age

wave amplitude

wave analyze

wave analyzer

wave angle

wave aside

wave at

wave at her

wave away

wave back

<hr> (رادیو و تلویزیون) باند موج، دسته امواج رادیو

(رادیو و تلویزیون) باند موج، دسته امواج رادیو

wave band

<hr> (میزان ژرفای لازم برای اینکه امواج آب رسوب ته آب را به هم نزند) موج پایه

(میزان ژرفای لازم برای اینکه امواج آب رسوب ته آب را به هم نزند) موج پایه

واژه های حرف "w"