xerodermic

xerogel

xerogenous

xerograph

xerographer

<hr> xerographiy عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerographiy عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerographic

xerographic printer

xerographically

<hr> زیروگرافی (نسخه برداری از طریق زیراکس)، خشک نگاری، xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

زیروگرافی (نسخه برداری از طریق زیراکس)، خشک نگاری، xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerography

xerolls

xeromenia

xeromorph

xeromorphic

xeromorphic soil

xeromorphous

xeromorphy

xeromyron

xeromyrum

xeronic

xerophagia

xerophagies

xerophagy

<hr> xerophilous قابل زیست در محیط های خشک، خشک زی

xerophilous قابل زیست در محیط های خشک، خشک زی

xerophile

xerophilic

xerophilous

xerophilous plant

xerophily

xerophobous

xerophreatophyte

<hr> (خشکی و کدری چشم در اثر کمبود ویتامین a) خشک چشمی، طب خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم، رمد چشم، مرضی در اثر کمبود ویتامین a

(خشکی و کدری چشم در اثر کمبود ویتامین a) خشک چشمی، طب خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم، رمد چشم، مرضی در اثر کمبود ویتامین a

xerophthalmia

xerophthalmic

<hr> (گیاه) خشک رست، خشک روی، گیاه زیست کننده در نواحی خشک و بی اب

(گیاه) خشک رست، خشک روی، گیاه زیست کننده در نواحی خشک و بی اب

xerophyte

xerophytes

xerophytic

xerophytic plant

xeroprinting

<hr> (به ویژه در تشخیص سرطان پستان) رادیوگرافی تند نما، رادیوگرافی خشک

(به ویژه در تشخیص سرطان پستان) رادیوگرافی تند نما، رادیوگرافی خشک

xeroradiography

<hr> (بوم شناسی) رشد در نواحی خشک و صحرایی، خشک رویش، خشک رستی

(بوم شناسی) رشد در نواحی خشک و صحرایی، خشک رویش، خشک رستی

xerosere

xeroseres

xeroses

<hr> (پزشکی - خشکی غیرطبیعی پوست یا چشم و غیره) خشکی زدگی

(پزشکی - خشکی غیرطبیعی پوست یا چشم و غیره) خشکی زدگی

واژه های حرف "x"