yattering

yatters

yaud

yauds

yauld

yaung children

<hr> معنی : زوزه، وراجی کردن، خمیازه کشیدن <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: yawp، yawp خمیازه کشیدن، جیغ زدن

معنی : زوزه، وراجی کردن، خمیازه کشیدن معانی دیگر : رجوع شود به: yawp، yawp خمیازه کشیدن، جیغ زدن

yaup

yauped

yauper

yaupers

yauping

<hr> (گیاه شناسی) خاس امریکایی، یاپن (ilex vomitoria)

(گیاه شناسی) خاس امریکایی، یاپن (ilex vomitoria)

yaupon

yaupon holly

yaups

yautia

yautias

yava

yavapaiite

yavne

yavru

yavşan �tu

<hr> معنی : انحراف، تجاوز از حدود، انحراف کشتی از مسیر خود، از مسیر خود منحرف شدن <hr> معانی دیگر : (مانند کشتی در دریای طوفانی) به چپ و راست خم شدن، نوسان کردن، شکرفیدن، (هواپیما و غیره) یک بال را پایین و دیگری را بالا بردن (مثلا هنگام چرخش)، یک وری شدن، نویدن، (به یک سو) خم شدن (هواپیما و کشتی و غیره)، نوانش، چپ راست روی

معنی : انحراف، تجاوز از حدود، انحراف کشتی از مسیر خود، از مسیر خود منحرف شدن معانی دیگر : (مانند کشتی در دریای طوفانی) به چپ و راست خم شدن، نوسان کردن، شکرفیدن، (هواپیما و غیره) یک بال را پایین و دیگری را بالا بردن (مثلا هنگام چرخش)، یک وری شدن، نویدن، (به یک سو) خم شدن (هواپیما و کشتی و غیره)، نوان

yaw angle

yaw axis yawing axis

yaw damper

yaw rate

yawed

yaweh

yawen

yawing

yawing moment

<hr> معنی : ضجه <hr> معانی دیگر : (در اصل) کشتی، ناو، قایق، (انگلیس) رجوع شود به: yowl، قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی

معنی : ضجه معانی دیگر : (در اصل) کشتی، ناو، قایق، (انگلیس) رجوع شود به: yowl، قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی

yawl

yawled

yawler

yawling

yawls

yawlsman

yawmeter

yawmeters

<hr> معنی : خمیازه، دهن دره، دهن دره کردن، با حال خمیازه سخن گفتن، خمیازه کشیدن <hr> معانی دیگر : دهان دره، پاسک، فاژه، فاژیدن، دهان دره کردن، دهان گشودن، فراخ شدن، پهناور شدن، فراخنا، شکاف، دهانه، کام

معنی : خمیازه، دهن دره، دهن دره کردن، با حال خمیازه سخن گفتن، خمیازه کشیدن معانی دیگر : دهان دره، پاسک، فاژه، فاژیدن، دهان دره کردن، دهان گشودن، فراخ شدن، پهناور شدن، فراخنا، شکاف، دهانه، کام

واژه های حرف "y"