ذوکاهل . [ هَِ ] (ع ص مرکب ) شدیدالکاهل . بلند جانب . صاحب قوّت و شوکت . || مرد خشمناک . || مرد گشن جوشان تیزشهوت .
ذوکاهل
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
ذوکاهل . [ هَِ ] (ع ص مرکب ) شدیدالکاهل . بلند جانب . صاحب قوّت و شوکت . || مرد خشمناک . || مرد گشن جوشان تیزشهوت .