رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است در لبنان نزدیک شهر صور. (از اعلام المنجد).
رأس العین
لغت نامه دهخدا
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) رأس عین . نام چند دهکده است در سوریه واقع در شهرستانهای ادلب و حمص و حماة و القلمون . (از اعلام المنجد).
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) راس عین . رأس عین . مؤلف المنجد گوید: شهری است در سوریه بر ساحل خابور، و آن را عیاض بن غنم به سال 640 م . فتح کرد. در نزدیکی این شهر آثار تل شهر حثیان قرار دارد. (از اعلام المنجد) مرکز ناحیه ای بهمین نام . (از قاموس الاعلام ترکی ). شهری است خرم و اندر وی چشمه ها است بسیار و از آن چشمه ها پنج رود برخیزد و بیک جای دگرشود آنرا خابور خوانند و آنگه اندر فرات افتد. (حدود العالم ). لسترنج گوید: رأس العین نزدیک سرچشمه ٔ خابور و همان «رسااینا»ی رومیهاست که در ساحل رودخانه ٔ«خابوراس » قرار داشت و از حیث کثرت چشمه سارها که عدد آنها به سیصدوشصت چشمه بالغ میشد معروف بود. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 103 و قاموس الاعلام ترکی و حبیب السیر چ سنگی تهران ج 2 ص 52، 68، 161 و ج 1 ص 408 و نزهةالقلوب ج 3 ص 226 و 104 و عقدالفرید ج 6 ص 52 شود.
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام پایگاهی است نظامی در مغرب (مراکش ). (از اعلام المنجد).
رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در انتهای شمالی لوا. از سمت شمال محدود است به دیار بکر و از سوی جنوب به «نفس دیر» و از سوی خاور به موصل و از سوی باختر به شهرستان حلب . مرکز آن شهری است همنام خود (رأس العین ). این ناحیه بسبب قرار گرفتن در مسیر رودخانه ٔ خابور و چندین رودخانه ٔ دیگر دارای زمینهای سبز وخرم و حاصلخیز است . محصول عمده ٔ آن گندم و جو و دیگر حبوب و انواع سبزی و میوه میباشد. در این ناحیه تربیت چهارپایان بویژه شتر و گوسفند معمول است و در حومه ٔ شهر 24 آبادی و یک قصبه ، آثار و باقیمانده ٔ بنای چند شهر خرابه وجود دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).