رازگوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) گوینده ٔ راز. آنکه سخنی نهانی با کسی گوید. که سرّ خود با کسی در میان نهد. || نجوی کننده :
شد آنگه برش رازگوینده تنگ
نهان دشنه ٔ زهر خورده بچنگ .
شد آنگه برش رازگوینده تنگ
نهان دشنه ٔ زهر خورده بچنگ .
(گرشاسب نامه ).