رامهرمزی . [ م ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابومحمد حسن بن عبدالرحمان بن خلاد قاضی خوزستان که از احمدبن حمادبن سفیان روایت دارد و تا سال 370 هَ . ق . زنده بود. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).و رجوع به ابن خلاد رامهرمزی در همین لغت نامه شود.
رامهرمزی
لغت نامه دهخدا
رامهرمزی . [ م ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) مزدک بن شهریار ناخدای رامهرمزی ، صاحب کتاب «عجائب الهند» که در اوایل سده ٔ چهارم هَ . ق . تألیف یافته و بسال 1886 م . در چاپخانه لیدن با ترجمه ٔ فرانسه چاپ شده است . رجوع به مزدیسنا، ذیل ص 434 شود.
رامهرمزی . [ م ِ هَُ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به رام هرمز که یکی از کوره های اهواز است . و گویند سلمان فارسی از آنجاست . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
کلمات دیگر: