کلمه جو
صفحه اصلی

رخسارزرد

لغت نامه دهخدا

رخسارزرد. [ رُ زَ ] (ص مرکب ) زردرخسار. که رخساری زرد داشته باشد. که گونه هایی زرد دارد :
در آرزوی روی تو هر صبحدم چو من
رخسارزرد خیزد از بستر آفتاب .

خاقانی .




کلمات دیگر: