ردشده . [رَ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) رانده شده . (یادداشت مؤلف ). مطرود. دورگردیده شده . دورداشته شده : بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک رده شده ٔ عالمم قلب همه دستها.خاقانی .