کلمه جو
صفحه اصلی

رصدنامه

لغت نامه دهخدا

رصدنامه . [ رَ ص َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتابی که نتایج رصدگیری را در آن بنویسند :
آنکه رصدنامه ٔ اختر گرفت
حکم ز تقویم کهن برگرفت .

نظامی .


کنون کز یقین گفت باید سخن
رها کن رصدنامه های کهن .

نظامی .




کلمات دیگر: